شیزکت

ادبیات فیلم و آهنگ

شیزکت

ادبیات فیلم و آهنگ

حاوی اسپویل

توضیحات فیلم

Mulholland drove ،اگه ندیدین چون اسپویل داره نخونین 

 ممکنه هم این فیلمه رو دیده باشین و نفهمیده باشینش،اینم از توضیحات، ، این فقط برای کسانیه که فیلم رو دیدن و متوجه نشدن فیلم چی بوده:

داستان از این قراره که دایان عاشق ریتاست و ریتا بای هست، دایان گی هست،یا لز، خارجیا خودشون به همجن س گ ر اهای خانم گی هم میگن، پس حمله نکنین به من

خب، دو سوم فیلم تقریبن، توی تخیلات دایان میگذره و فقط اون تکه آخر واقعیته، دایان توی تخیلات خودش، اسمش بتیه و کامیلا هم همون ریتاست،

، پس برای اینکه فیلم رو بفهمین باید بدونین که دایان و ریتا باهم رابطه داشتن، ریتا با کارگردانی به نام ادام آشنا میشه و عاشق هم میشن و میخان با هم ازدواج کنن، ریتا میخاد رابطه ش رو تموم کنه با دایان،دایان ناراحت میشه به شدت  و از ریتا میخاد همزمان که ازدواج میکنه با اون هم باشه (صحنه روی مبل) اما ریتا قبول نمیکنه و میخاد تمومش کنه

و دایان دعوت میشه به مهمونی شام مامان آدام،مامان ادام و ادام چیزی در مورد رابطه این دو تا نمیدونن،

اونجا متوجه میشیم که دایان بااینکه عاشق ریتاست، حسودیش هم میشه به ریتا،مثل اینکه قرار بوده نقش اول فیلم برسه به دایان،اما چون آدام از ریتا خوشش اومده بوده،نقشه رو میده به ریتا

شروع حسادت شدید و مشکلات روان پریشی دایان هم از همونجا شروع شده و وقتی ریتا میخاد باهاش بهم بزنه به اوج خودش میرسه ،دایان میره یک قاتل  استخدام میکنه و بهش پول میده تا ریتا رو بکشه

خب پس یک سوم آخر فیلم واقعیته، طرف میره ریتا رو میکشه و همسایه دایان میاد میگه کارگاه دوباره برگشته تا درمورد ریتا تحقیق کنه، چون ریتا ناپدید شده

دایان برمیگرده روی تخت و یک حمله بدتر روان پریشانه بهش دست میده که انگار پدر مادرش حمله کردن بهش

حالا اول فیلم چه خبره؟

دایان عذاب وجدان شدید گرفته که دوست دخترش رو کشته، 

و ذهنش میاد یک صحنه خیالی از شبی که ریتا قرار بوده کشته شه به وجود میاره، که ریتا از دست قاتلا فرار میکنه؟چجور؟با تصادف ماشین،ماشین میخوره جایی و ریتا فرار میکنه و میاد سراغ دایان

وتوی تخیلات دایان،ریتا میشه عاشق وفادارش ،اسمشون هم توی تخیلاتش عوض میشه به بتی و کامیلا فکر کنم

و ذهن روان پریش دایان، یک سیستم فاسد به وجود میاره که دلیل شکست من در صنعت فیلم، دستهای فاسد پشت پرده ست که فقط نقش اصلی رو به افراد خاصی میدن که اونام فاسدن 

و خودش رو بازیگر عالی میبینه در توهماتش که همه ازش تعریف میکنن، مثل صحنه اول مصاحبه کاریش که نقش رو بازی میکنه و همه ازش تعریف میکنن،برای همین دو سوم اول فیلم یکجورایی بازی ها مصنوعی به نظر میرسه، شما میدونین یک چیزی دذست نیست،ولی نمیدونین چی، 

دلیل این مصنوعی بودن بازی ،به خاطر اینکه بهتون اشاره کنه که این تکه ها توی تخیلات دایانه و واقعی نیست، دایان از کشتن ریتا پشیمونه و تو خیالش زنده ش کرده

حالا جریان کلید و جعبه آبی چیه؟ قاتل سریالی یا مزدور، وقتی دایان عکس ریتارو میده بهش، بهش نهیب میزنه که خودم طرف رو پیداش میکنم عکس مسخرت رو بردار تا کسی ندیده، و یک جعبه آبی با کلید بهش میده و میگه وقتی کار تموم شد جعبه رو باز کن،

جعبه آبی مثل جعبه پاندوراست، نمادینه، وقتی دایان تو خیالش با ریتا میره تئاتر عاشقانه میبینن، جعبه رو یادش میاد و جعبه رو باز میکنه و کلید رو میبینه و انگار تمام وحشت هاش آزاد میشن، ریتا مرده و اون هم دچار حمله ها و فروپاشی عصبی میشه


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد