شیزکت

ادبیات فیلم و آهنگ

شیزکت

ادبیات فیلم و آهنگ

توضیح فیلم شیون یا ناله یا ماتم! The Wailing

خطر لو رفتن آخر فیلم،اسپویل

فیلم ترسناک کره ای ناله،یا شیون یا ماتم

The wailing

یک غریبه ی ژاپنی وارد روستایی کوچک میشه و همزمان بیماری مرموزی  در روستا شایع میشه.پلیس سردرگم شده و نمیدونه دلیل این بیماری و حادثه های مشکوک چیه،حالا چی شده؟یک نوع قارچ توهم زا باعث میشه فرد کل اعضای خانواده ش رو بکشه ولی وقتی پلیس به محل حادثه میرسه ،میبینه قاتل از محل حادثه فرار نمیکنه، بدون احساس و بی رمق،بیرون خونه میشینه تا پلیس بیاد و دستگیر شه

در ادامه و شیوع این بیماری که با التهاب پوستی عجیبی همراه هست،پلیسها به اون مرد ژاپنی غریبه مشکوک میشن،میرن  تا خونه رو چک کنن، همزمان با این حوادث کشیشی هم که زبان ژاپنی بلده،به روستا وارد میشه. فردی که ادعا میکنه این قضایا زیر سر اون مرد ژاپنی هست،در جنگل راه رو به پلیس نشون میده ولی خودش گرفتار صاعقه میشه و میبرنش بیمارستان،بار دوم یعنی روز بعد که با کشیش تازه وارد که برای ترجمه با پلیسها همراه شده،به دیدن اون مرد ژاپنی میرن، یکی از پلیسها متوجه اتاقی عجیب توی کلبه ی پیرمرد میشه، توی اتاق پره از عکسهای قربانی های اخیر روستا و وسایلی که اسم قربانیها روی آن نوشته شده هم داخل اتاقکه،اسم هیوجین دختر یکی از پلیس ها به اسم  جونگ گو هم توی اتاقکه،اتاق پر ازشمعهای روشنه،سگی هم بیرون کلبه بسته شده و وقتی موفق به بیرون کشیدن زنجیرش میشه،به پلیسها و کشیش حمله میکنه،اما قضیه با رسیدن غریبه حل میشه،ازش سوالهایی میکنن و اون توضیح میده حتا اگه بگه هم حرفش رو باور نمیکنن،پلیسها با سردرگمی محل رو ترک میکنن،

دوست جونگ گو،که پلیسه کفش دخترش رو نشون میده که اسم هیوجین روش نوشته شده و میگه غریبه آدم مرموزیه و تمام جنایات کار اونه،

در ادامه پدر سراغ دخترک میره تا ازش بپرسه غریبه رو دیده یانه،هیوجین میگه که دیده،اما ادامه نمیده و میگه کفش مال اون نیست،و رفتاراش کم کم خشن میشه

جونگ گو هم شروع میکنه به دیدن کابوس در مورد اون غریبه ژاپنی، خواب میبینه درحال خوردن گوشت خامه.

حالا یکبار که کنار خانه یکی از قربانیان نشسته و داره نگهبانی میده، دختر عجیب غریبی رو میبینه،دختره شروع میکنه به پرتاب سنگ به جونگ گو، توی انجیل یوحنا  داستانی درمورد زنی هست که به اتهام زنا دستگیر شده و مردم قصد سنگسارش رو  دارن،و طرف بهشون میگه کسی که هیچ گناهی نکرده، اولین سنگ رو پرتاب کنه.

Let him who is without sin cast the first stone 

این دختر انسان درستکار و معصومیه، دختر میاد نزدیک و به جونگ گو میگه اون غریبه ژاپنی روحی شر هست که اگه بیشتر از یکبار ببینیش،یعنی داره تعقیبت میکنه و اگر کابوسش رو ببینه خوب نیست، گونگ جو می پرسه چجور روحی هست که خون و گوشت داره اما دختر مرموز ناپدید میشه،گونگ جو با این حرفها کلی نگران میشه ودخترش که تمام شب تب داشته ادعا میکنه فردی درحال کوبیدن در و به زور واردخونه شدنه و از پدرش میخاداین کابوس رو متوقف کنه

گونگ جو عصبانی با کشیش،راه میفتن سراغ غریبه میرن و سگ غریبه رو میکشن و بهش اخطار میدن تا سه روز دیگه اونجا رو ترک کنه،دقت کنین اینجا اتاق شمعارو چک میکنن ولی پیرمرد همه عکس ها رو سوزنده،

 با تشدید تب دخترش رو چک میکنه و متوجه التهابات پوستی روی پای دختر میشه، در آخر با دوستاش سراغ غریبه میرن و سعی میکنن بکشنش،

حالا توضیح این بخش داستان،اگر متوجه نشده باشینش، اول که این پیرمرد ژاپنی که در جایی از فیلم گفته میشه حتا ممکنه راهب باشه،توسط روح پلیدی تسخیر میشه،حالا چه موقعی تسخیر شده؟ دقت کنین بار اول که بزور واردخونه میشن،اونجا که اتاق عکسها بود،اونجا تسخیر شده بود،اون عکسها و اشیا برای تسخیر قربانیان بکار میرفت و وقتی میمردن هم ازشون عکس میگرفت تا روحشون رو تسخیر کنه،برای همین قاتلا بعد از قتل،فرار نمی کردن و مثل زامبی اون بیرون میفتادن چون روح نداشتن،حالا بار دوم که میان سراغ پیرمرده،اینجا خودشه و روح پلید بدنش و ترک کرده،برای همین با وحشت تمام اشیا مربوط به قربانیان رو سوزونده،

حالا بار سوم که میان سراغش،وقتی ماشین وسط جنگله،اونجا روح پلید تسخیرش کرده تا از طرف عکس بگیره و روحشو مال خودش کنه،اما با سروصدای اطرافیان،فرار میکنه ،اینجا اون دختر مرموز رو میبینیم باز،ولی چون روح پلید،پیرمرد رو ترک کرده دیگه کاری نداره به پیرمرد،

حالا توی شهر یک جنگیر سروکله اش پیدا میشه که ادعا میکنه میتونه روح پلید رو فراری بده،شروع میکنن به مراسم جنگیری،اما این فرد همدست روح پلید هست و میخاد مراسم تبدیل دخترک و مرگش سریعتر انجام شه،اما جونگ گو مراسم رو متوقف میکنه و حال دختر خوب میشه،موقتن

حالا اینجا یکم گیج میشین،چون موقعی که مراسم جنگیری هست،میبینیم که پیرمرد غریبه هم در حال مردنه


حالاچرا با توقف مراسم،باز جون میگیره؟ اینجا رو شاید دختر مرموز درحال جنگیدن با این پیرمردهست،یاروح پلید درحال عذاب دادن پیرمرد غریبه بوده

بعد از این قضایا یک دفعه حال دخترک بدتر میشه،جونگ گو درحال رفتن به خونه است،

جنگیر میره سمت خونه جونگ گو،اما دختر مرموز که گلهایی رو از در خانه آویزان کرده،به جنگیر میگه وارد خونه نشو و اینجارو ترک کن،جنگیر که درحال بالا آوردن خون هست،ازاونجا میره، و باترس وارد خونه اش میشه و بار و بندیلش رو میبنده که از شهر بره،

اما با بارش حشرات به ماشینش می ایسته و برمیگرده،عجیبه ،نه؟ این مرد چون همدست روح پلیده،روحه بهش پیام میده که حق نداره شهر رو ترک کنه ،جنگیر زنگ میزنه به جونگ گو و میگه هرچه سریعتر بره خونه،چون میخاد جادو و جنبل تسخیرش رو کامل کنه،حالا اینجا دختر مرموز،جلوی راه جونگ گو ظاهر میشه و ازش میخاد نره خونه،چون جادو تکمیل میشه،جنگیر هم که ششصد تا میس کال زده به جونگ گو،بهش میگه دختره روح پلیده و میخاد گولش بزنه،حالا جونگ گو سردرگمه، میاد راه بیفته بره خونه،دختر بهش میگه اگه بری همه اعضای خانوادت میمیرن،

میمونه و میپرسه چرا این اتفاق ها داره برای هیوجین میفته؟

دختر میگه چون پدر گناه کرده،یک سگ رو کشته و میخاسته جون یک فرد بیگناه رو هم بگیره،منظوزش غریبه ژاپنیه،

دقت کنین اگر سگ رو نمیکشت،اون روحه نمیتونست دخترش رو تسخیر کنه و توی کابوسهای دختر،بیرون در میموند،

دختر مرموز میگه که دامی برای روح پلید پهن کرده توی خونه اش و وقتی خروس سه بار بخونه، یعنی به دام افتاده،خروس دوبار میخونه،ولی یک دفعه شونه سر دخترش رو روی زمین میبینه و میخاد پا بذاره به فرار،چون فکرمیکنه دختر .روح پلیده،دختردستشو میگیره اما اون برمیگرده خونه،طلسم کامل میشه و هوجین اعضای خانواده رو میکشه،حالا چرا دختر هم شونه دستشه؟ برای خنثی کردن طلسمیه که روی وسایل مردمه و دست روح پلیده،کشیش میره و پیرمرد رو که حالا کلن تبدیل شده،در غار پیدا میکنه،پیرمرد ژاپنی بعد از سقوط از کوه و پرتاب شدن در دره،میمیره،روحش ترکش کرده و روح شیطانی بدنش رو کامل تسخیر میکنه،چنگالهاش رو میبینیم و اینکه درحال تبدیل شدن به شیطانه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد