شیزکت

ادبیات فیلم و آهنگ

شیزکت

ادبیات فیلم و آهنگ

خون خواهد شد

خون به پا خواهد شد

دوباره فیلم رو بعد ده سال دیدم و هنوز هم بنظرم از فیلم های عالی با بازی شگفت انگیز دنیل دی لوئیس هست،

There will be blood

چرا باید این فیلم را دید؟

ابتدا با کارگری مواجه ایم در فیلم که به دنبال کشف چاه نفت و ثبت آنها به اسم خودش هست،

و داره در کارش هم پیشرفت میکنه، کم کم شروع میکنه به گسترش کارش و اینکه دنبال سرمایه گذار میگرذه تا سهم بیشتری نصیبش شه و پول کمتری به دلالها بده

در این حین یکی از کارگرهاش در اثر حادثه ای میمیره و دنیل مجبور میشه پسر کارگرش رو که در سبدی میگذاشتن با خودش ببره و ازش مواظبت کنه،

حواستون باشه فیلم لو میره ازاینجا به بعد

در این حین،پسر جوانی به دنیل سرمیزنه و میگه جایی رو میشناسه که نفت روی سطح زمین هم روانه،

دنیل سعی میکنه از زیر زبون پسرک که جوان ساده ای هست بیرون بکشه کجا زندگی میکنه و درخواست پولش رو رد میکنه،اما پسر لو نمیده و در آخر دنیل ده هزار دلار نقد میده بهش و میگه بگو، 

پسر هم اسم روستاش رو میگه،روستایی سنگلاخی که فقط بز پرورش میده و انقدر زمینش سنگیه که چیزی جز ذرت رشد نمیکنه و نان هم ندارن،نان یک خوردنی لوکس به حساب میاد.

این پسر یک برادر دوقلوی کشیش به اسم ایلای هم داره که خیلی  در داستان تاثیر میگذاره، دنیل اخر پول رو  میده و برای بررسی اون ناحیه با پسرش به اونجا سفر میکنن و با خانواده ی پسر آشنا میشه،اینجا میگه من برای شکار اومدم و چیزی از نفت نمیگه و وقتی با پسرش برای شکار میرن، منطقه رو هم چک میکنه تا ببینه نفت خیز هست یانه،

دراینجا ایلای کشیش این منطقه میاد جلو و با دنیل آشنا میشه

دنیل مزرعه ها رویکی یکی مفت میخره از مردم،ایلیای هم هی میاد و دنیل رو با درخاست پول و چیزای دیگه آزار میده

مثل درخاستش برای تبرک دادن چاه نفت. که دنیل ظاهرن قبول میکنه اما چون به حدا اعتقاد نداره و کافره، میذاره  دختر کوچولوی صاحب مزرعه،خواهر ایلیای ،چاه رو تبرک بده که باعث خشم ایلای هم میشه

پسر دنیل در این بین،هنگام حفر دکل و بیرون کشیدن گاز از چاه نفت،بخاطر انفجار شنواییش رو ازدست میده

ایلیای هم دراین بین کلیسای بزرگتری میسازه،پیروان بیشتری جذب میکنه ،ادعا میکنه خدا یا روح القدس میاد درونش و باهاش حرف میزنه و میتونه بیمارها رو شفا بده و غیره

به شخصیت پرداری دنیل پلین ویو هم دقت کنین، که چطور میره سر روستاییهای ساده رو کلاه میذاره، چطور بدش میاد از همشون،بنظر تنها رابطه ای که داره با پسرش هست و بس، حتا به زنها علاقه ای نشون نمیده و از دین و مذهب هم خوشش نمیاد.خودش رو مرد خانواده معرفی میکنه و پسرش رو همه جا با خودش میبره، ولی بیشتر برای کلاه گذاشتن سر مردم و جور کردن معاملاتشه

یکی از دیالوگاش این بود که از اکثر مردم متنفره و دوست داره بره  جایی که کسی دوروبرش نباشه، اونی هم که ادعا میکرد داداششه، سر تکون میده فقط، بعد دنیل میاد میگه مثل خونه سفید تو محلمون که دورش پر درخت هلو بود و اینجا اون داداش قلابیه نمیدونه این چی میگه و دنیل هم بهش شک میکنه و میگه کی هستی،

دقت کنین این مرد با غریبه ها هیچ رابطه ای نداره و وقتی یک شارلاتان خودش رو جای برادرش میزنه،قراره چه بلایی سرش بیاد،

اگه دارین فیلمنامه مینویسین به این مساله دقت کنین،که شخصیتهاتون مثل داستانهای مسخره  فهمیه رحیمی یک باره رنگ عوض نکنن و باور پذیر باشن،

دنیل به گسترش کارش میپردازه و اون عمارت اربابی که میخاست هم میسازه، این بین، ببینین چطور ایلای به بهونه های مختلف سرمیزنه و ازش پول میکنه برای بزرگتر کردن کلیساش،

و مدام این روند پول کندن و سو استفاده ادامه داره که میرسه به درگیری این دوتا باهم،

ایلیای کشیش،باز برای پول برای به ظاهر ساختن کلیسا، میره سراغ دنیل و میگه پول میخاد ،دنیل میزنتش و میگه :مگه شفادهنده نیستی؟ مگه ظرف روح القدس نیستی؟(توی کلیسا ایلیای اینجور حودش رو معرفی میکنه) چرا یه سر بهم نمیزنی تا کاری کنی پسرم دوباره بشنوه؟؟؟؟نمیتونی نه؟

و یک درگیری بد بینشون پیش میاد،بعد دنیل میبینه یک شرکت نفتی دیگه هم اومده اونجا و داره زمین میخره و میبینه خودش یک تک بزرگ زمین رو که برای انتقال نفت مهمه هنوز نخریده، میره سراغ صاحبش و صاحبش میگه تو گناهکاری و تا غسل تمعید نکنی نمیذارم نفتتو از مزرعه من انتقال بدی،

ایلیای توی کلیسا برای تلافی ! کلی سیلی میزنه به دنیل و ازش میخاد داد بزنه و اعتراف کنه گناهکاره و پسرش رو رها کرده و ول کرده

جالبه دنیل همه این سیلی و اهانت هارو به سختی تحمل میکنه و در آخر درمیاد میگه این هم از خط انتقال نفتم!

حالا میرسیم به پایان بندی ماجرا،

پسرش بزرگ شده و میخواد برای خودش یک چاه نفتی بزنه و کارکنه،دنیل عصبانی میشه و میگه میخوای رقیبم شی؟ازاولم معلوم بود چیزی از من درتو نیست

پسرش میگه دوستش داره و فقط میخاد برای خودش کار کنه.اما دنیل حس رقابت جوی همیشگیش بیدار شده و دعواش میکنه و میگه داری باهام رقابت میکنی! از اول هم معلوم بود چیزی ازمن درتو نیست،چون پسرم نیستی و یک حرامزاده توی سبد بودی،حرامزاده توی سبد، و این رو تکرار میکنه و پسرش میره،

کشیش ایلای میاد سراغش و هدفش درخاست پول بیشتره

این جا یکی از بهترین صحنه های تاریخ سینماست بنظرم،ایلای میخاد چا نفتی خودش رو بزنه و پول لازمه و کلی هم گناه کرده،

دنیل میگه درصورتی بهت کمک میکنم چاه بزنی که بگی تو یک پیامبر دروغینی و خدا هم خرافاته

ایلیای هم میگه من یک پیامبر دروغینم و خدا هم خرافاته

دنیل ازش میخاد مثل کلیساش داد بزنه و ادا دراره تا همه اونام که اون آخر نشستن بشنون،داره انتقام وقتی رو میگیره که ایلیای توی کلیسا مجبورش کرد داد بزنه بگه گناهکاره و پسرش رو رها کرده 

خلاصه آخر که این حسش ارضا میشه میگه تو واقعن برگزیده نبودی و برگزیده ی واقعی داداشت بود که من ده هزار دلار پول نقد گذاشتم کف دستش و الانم فلان جا چاه نفتی داره با هفته ای پنج هزار دلار پول نقد و تو هم پیامبر دروغینی

بهش میگه که کل نفت مزرعه ای که میخاد بفروشه رو بیرون کشیده و اینجا خشونت بالا میره و میرسه به اون پایانی که میدونین، من میلک شیکت رو نوشیدم، لوله ها از زیر زمین کل میلک شیک تو رو کشیدن سمت من!


دیالوگ های عالی فیلم خون (به پا) خواهد شد

تو فقط جفت و زائده ای بودی که از کثافت مادرت خزیدی بیرون،باید میگذاشتنت توی شیشه روی بخاری،

بهت گفته بودم میخورمت!

یک حس رقابت درونم دارم،دلم نمیخواد هیچکس موفق بشه،

have a competition in me. I want no one else to succeed. I hate most people.

من از اکثر مردم متنفرم،

There are times when I... I look at people and I see nothing worth liking. I want to earn enough money I can get away from everyone.

وقتایی هست که به مردم نگاه میکنم و هیچ چیزی رو که ارزش دوست داشتن داشته باشه،پیدا نمیکنم،میخوام به اندازه ی کافی پول دربیارم تا از همه دور باشم و از همه خلاص بشم

من یک پیامبر دروغینم و خدا هم خرافاته

I am a false prophet and god is superstition

اگه دروغ گفته باشی میگردم پیدات میکنم و بیشتر از پولی که بهت دادم ازت پس میگیرم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد