شیزکت

ادبیات فیلم و آهنگ

شیزکت

ادبیات فیلم و آهنگ

دوازده مرد خشمگین

12 Angry Men 

کارگردان :سیدنی لومت

محصول 1957 آمریکا 

شاید جالب باشد که بدانید در این فیلم تنها 15 نفر بازی می کنند.

12 نفر جزو هیات منصفه هستند و باید در مورد پرونده ای رای بدهند.

باز هم تکرار می کنم.خطر لو رفتن پایان فیلم.پس اگر فیلم را ندیدید این نوشته را نخانید.

این 12 نفر که همدیگر را هم نمی شناسند جز هیات منصفه هستند و باید در مورد گناهکار بودن یا بی گناهی متهم تصمیم بگیرند.

هر 11 نفر رای به گناهکار بودن فرد می دهند و در این بین یک نفر رای به بی گناهی وی می دهد.

جالب است که ضخصیت پردازی هر 12 نفر خیلی جالب صورت گرفته طوری که می شود هر کدام را فردی با خصوصیات اخلاقی خاص خود تصور کرد.

مثلن هنری فوندا که رای به بی گناهی متهم داده فردی بسیار منطقی است که استدلال بسیار قوی دارد و دیگران را به شک می اندازد که نکند متهم بی گناه باشد.

که در آخر هم یکی یکی همه را به شک می اندازد.

شخص دیگری که می شود از ان به عنوان شخصیت منفی فلیم جدای از متهم یاد کرد جک واردن است.

وی می خاهد به بازی ساعت 8 شب برسد و قبلن در هیچ هیات منصفه ای شرکت نکرده است.وی به سرعت رای به گناهکار بودن متهم می دهد.چون همه چیز به نظرش به گناهکار بودن متهم ختم می شده است و می خاهد با عجله از جایش بلند شود و برود.

این بی تابی و بی اهمیتی در مورد زندگی یک فرد در کل داستان فیلم مشاهده می شود.تنها چیزی که برای او اهمیت دارد خودش است و بازی 

حتا آخر کار که بالاخره رایش را عوض می کند برای این است که دیگر خسته شده و نمی تواند بیشتر از این دوام بیارود (هوا به شدت گرم و خفه است و در اتاق هم قفل است و تا رای نهایی صادر نشود نمی تواند اتاق را ترک کند) و به بازی و هوای آزاد برسد.

بالاخره هم این بی تابی اوج می گیرد و منجر به این می شود که رایی صادر کند که به هیچ وجه با رویکرد و نظر اولیه اش یکی نبود و هیچ پاسخی هم برای این دگرگونی رای ندارد جز اینکه دیگه نمی تواند تحمل کند.

و اما در مورد فلیم و متهم

متهم بیش از یک دقیقه (شاید چند ثانیه که در مقابل دوربین دیده می شود) در فیلم حضور ندارد و کل فیلم در مورد خودش است و این نکته ی جالبی است.

در ابتدا که وی را می بینیم شک می کنیم که آیا وی گناهگار است؟ ولی همزمان شک می کنیم که این چهره خشن نیست و می تواند حتا معصوم هم باشد.

و در مورد سرنوشت وی کنجکاو می شویم تا بدانیم بالاخره چی می شود؟

و شاید حتا این فیلم با وجود بلند بودنش اصلن خسته کننده و ملال آور نباشد.چون قدم به قدم با این 12 مرد خشمگین پیش می رویم تا ببینیم چی می شود؟( به وجود آوردن تعلیق در داستان)

کشمکش قبلن در آغاز فیلمنامه به وجود آمده است.مخالف بودن یکی از اعضای هیات منصفه با دیگران و اینکه چرا دیگران فکر می کنند متهم گناهکار است؟ 

این فکر همان کشمکش اصلی فیلم است که در کل فیلم ادامه پیدا می کند.

در ابتدا خیلی ها هیچ دلیل خاصی برای گناهکار شمردن متهم نداشتند.بعضی ها به این دلیل رای به گناهکار بودن دادند که  بر اساس گفته های شاهدان عینی فرد گناهکار بوده و حتا بعضی ها نمی دانند چرا رای دادند.

بعد که به بررسی صحنه ی جرم و رفتار شناسی شاهدان می پردازند متوجه می شوند که شهادت شاهدان خالی از اشکال هم نبوده است و این تنها با تفکر زیاد و شک معقول یا شک با دلیل (Reasonable Doubt) امکان پذیر است.

یکی از افراد با بازی هنری فورد این شک با دلیل را به جان تک تک افراد می اندازد.طوری که دیر یا زود همه دچار این شک می شوند و خود هم به آن اعتراف می کنند.

مشکل اینجاست که پسرک عصبانی شده (بعد از کتک مفصلی که از پدرش خورده و سر پدر داد کشیده که او را می کشد) و بعد از خانه بیرون زده و وقتی برگشته (به گفته ی خودش ) پدرش مرده بوده و پلیس هم او را دستگیر کرده.

وی می گوید که به دیدن فیلم سنمایی رفته ولی اسم فیلم و جزیات آن را به خاطر نمی آورد و هنوز دو شاهد اعتراف می کنند که وی قاتل است.

اما شک از کجا شروع می شود؟

وسله ای که برای کشتن پدر متهم استفاده شده مشابه چاقویی بوده که پسرک خریده بوده و آن را به دوستانش نشان داده بوده.

وی می گوید که چاقو در راه گم شده است.

ولی چاقو طرح و نشان به خصوصی دارد که آن را متمایز می کند.پس حالا چی ؟

هنری فورد در پاسخ این سوال چاقویی را که عینن شبیه چاقوی پسرک است روی میز میگ ذارد.همه تعجب می کنند.

وی می گوید این چاقو اصلن چاقویی خاص نیست و چاقویی با این طرح همه جا پیدا می شود.

این هسته ی اولین شک را در دل هیات منصفه به وجود می اورد.اگر هنری درست بگوید و شانس 

بی گناهی متهم وجود داشته باشد چی ؟

مورد دوم که همه را به بقین وا داشته این است که پیرمرد صاحبخانه پسرک را دیده که از خانه می گریخته است.

هنری ادعا می کند که پیرمرد که لخ لخ کنان وارد دادگاه شده و به زور روی صندلی نشسته نمی توانسته ظرف 15 ثانیه ای که ادعا کرده به در رسیده باشد و پسرک گریزان را دیده باشد.

پلانی از ساختمان می اورند.

کشمکش بین اعضا بالا می رود.یکی می گوید بهتر است دوباره دادگاه را تشکیل بدهند.

ولی بالاخره با اصیرار هنری و چند نفر دیگر با تقلید حرکات پیرمرد پی می برند که  45 ثانیه طول می کشیده که وی خود را به در برساند و ادعاش می تواند باطل شود.

یکی از پیرمردان هیات منصفه رفتار شناسی جالبی از وی ارایه می دهد(بروید ببنید فیلم رو اینم من باید بگم؟)

و بالاخره آخرین شک معقول 

زنی که ادعا می کند پسر را در حال قتل دیده.شاید نقطه اوج داستان در این باشد که یکی از معقول ترین و سرسخت ترین افراد جمع که خود نیز عینکی است هم به این شک معقول می رسد.

افراد متوجه می شوند که زن حرکاتی درست مثل همین فرد عینکی داشته و گودی های کنار چشم که بر اثر عینک زدن به وجود می اید هم در زن بوده.ولی روز دادگاه مثل بقیه زن ها که دوست دارند خوب و زیبا به نظر برسند از زدن عینک خودداری کرده.

وی چطور می توانسته شاهد قتلی که دو اپراتمان دورتر بوده آنهم از پست ترنی که از جلوی ساختمان ی گذشته باشد؟

آن هم شب که برای رفتن به تختخواب آماده شده بوده و احتمالن عینک نزده بوده است.

در هر حال فیلم بسیار جالبی است و بازی های خوب و می شود گفت خیره کننده ای دارد.

می توانید فیلم را ببینید و خودتان هم درگیر این شک معقول شوید.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد