شیزکت

ادبیات فیلم و آهنگ

شیزکت

ادبیات فیلم و آهنگ

خوابم می یاد

فیلم خابم می یاد ساخته ی رضا عطاران 

وقتی فیلم رو می دیدم به شدت من را یاد فیلم رنگو می انداخت.مخوصن بخش هایی که همخانی و همسرایی داشتند.

طنز سیاه بود مشابه کاریکاتور.

قصه در مورد مردی است که از بچگی ناتوان بوده و از جمع رانده می شده و به شدت هم ترسو بوده.این فرد حالا هم که بزرگ شده توانایی اداره ی زندگی خود را ندارد و وقتی از بچگی اش تعریف می کند همان ناتوانایی های دوره ی بزرگسالی را در دوران بچگی وی هم می توان مشاهده کرد.

فیلم به نظر من فیلم یکپارچه ای بود.(برخلاف نظر برخی دیگر که می گویند فیلم اول کمدی بوده و بعد به سوی تاریک رفته ) به نظرم از همان اول هم می شد رگه های طنز سیاه را در کار دید.

فیلم متفاوت ترین فیلم ایرانی می شد اگر آن بخش که برای دزدی رفته بودند کپی فیلم ؛ تفریح با دیک و جنی ؛ fun with dick and Jane

نبود.

صحنه ی سرقت از مغازه کپی صحنه سرقت در فیلمی است که گفته شد.

اگر این صحنه را حذف کنیم می شود گفت فیلم خوبی بود.و همینطور بخشی که مردم داشتند به دوربین و در واقع رضا عطاران نگاه می کردند هم بی معنی و مسخره بود.به شدت به فیلم بی ربط بود.انگار یک تکه ی ناجور در دل داستان.

اما با این ایرادها باز هم می شود گفت که فیلم از فیلم های فارسی و کمدی مسخره ی امروزی که می سازند خیلی فاصله داشت و توانسته بود هویتی به خود بدهد.

شاید باید منتظر کارهای بهتری از عطاران باشیم.هر چی باشد این اولین ساخته ی سینمایی وی بود و هر کار اولی هم ایرادهایی دارد که با گذر زمان و به دست آوردن تجربه برطرف می شود.

خطر لو رفتن پایان فیلم 

فیلم همان طور که گفته شد در مورد مرد جوانی است که از مدرسه اخراج شده است.وی شروع به تعریف کردن قصه ی زندگی خود می کند و می گوید از خاب بیشتر خوشش می آید تا بیداری.برعکس همه ی مردم.

و در واقع این حرف ضعف این فرد را در مواجهه با دنیای خود در بیداری بیان می کند.راوی ما را به دوران کودکی وی می برد  ومتوجه می شویم از همان دوران کودکی وی فردی ضعیف بوده است.بعد از مدتی این فرد با دختری آشنا می شود که وانمود می کند قبلن ایتالیا بوده است و عطاران را با خود همراه می کند تا با هم خرج عمل جراحی خاهر بیمارش را جور کنند.بالاخره تصمیم به سرقت می گیرند ولی اشتباهی همسر فردی با نفوذ و خطرناک را می زدند.

در نهایت سروش صحت (همان فرد کله گنده و خطرناک) با عطاران قرار می گذارد و طی تعقیب و گریزی ماشین عطاران به جاده سقوط می کند و فیلم تمام می شود.

اکبر عبدی در این فیلم نقش مادر عطاران را بازی می کندو چه قدر حیف که چنین بازیگری با این بازی خوب در نقش های مسخره و جرت و در فیلم های چرت تر مثل اخراجی ها و افراطی ها به کل گذشته ی هنری خودش گند می زند.واقعن جای تاسف دارد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد